رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

فرفری مامان

سیزده بدر89 در طالقان

امسال سیزده بدر رفتیم طالقان  مامان جون و باباجون و خاله مونا رفته بودن شیراز و ما تنها بودیم کل عید .. عید دیدنی هامون رو رفتیم بعدش 11 فروردین رفتیم طالقان که خیلی به تو خوش گذشت چون خیلی اونجارو دوست داری هوای تازه فضای بازبرای بازی البته با روروئک و گاهی کالسکه چون هنوز نمی تونستی راه بری .   ...
9 مرداد 1390

خوش قدم بودن تو فرفری

یه روز تو آبان ماه 88بود که بابایی گفت یکی از دوستام خونشو تو کرج داره می فروشه که وام هم داره . گفتیم بریم ببینیم درسته تو کرجه ولی خوبیش اینه که خونه دار می شیم . با وجود تو پسمل خوشگلم خیلی سخته هر سال بخواهیم خونه عوض کنیم . آخه ما خیلی تو خونه اجاره کردن بدشانسیم هرجا که می شینیم 1 ساله یا صاحبخونه می خواد بفروشه یا خودش می خواد بشینه یا پسرش می خواد عروسی کنه ..... تا الان که تو بدنیا اومدی 4 تا خونه تو 3 سال عوض کردیم . خلاصه رفتیم کرج اصلا از محل اون خونه خوشمون نیومد . وارد شهر کرج که شدیم . چند تا املاک سرزدیم دیدیم چقدر موردهای خوب دارن خلاصه یه خونه خوشمون اومد تو عظیمیه کرج . تا مرحله قولنامه هم رفتیم . ولی به هم خورد . ق...
6 مرداد 1390

ایستادن روی پاهای کوچولووو

٨ ماهت تموم شده بودکه یه روز خونه مامانی که مهمون هم داشت وقتی مهمونا رفتن . تو دستتو گرفتی به مبل و ایستادی ..... من و مامانی خیلی ذوق کردیم و سریع ازت عکس گرفتیم . انقدر جیغ زدیم که تو افتادی زمین از ترس         ...
6 مرداد 1390

بدون عنوان

٧ ماه و نیمت بود که دیدم یه دندون مرواریدی از لثه پائینت داره در میاد . که همراه بادرد هم برات بود عزیزم . چون 3 هفته طول کشید تا کامل دراومد . وقتی با اون یه دونه دندونت می خندیدی دل همه برات غش می رفت . قربون خنده هات برم من که همیشه ته نگات خندست و هیچ وقت تا حالا ندیدم اخم کنی . مثل مامانی به همه چی می خندی . ...
6 مرداد 1390

اومدمممم که آپ کنم

خب بعد مدتها تقریبا 3 ماه....  تنبلی مامانی حالا اومدم که برات بنویسم خیلی بدشد که دیر شروع کردم دوست دارم همه چیزو برات بنویسم ولی می ترسم یادم بره و چیزی از قلم بیافته
6 مرداد 1390
1